کتاب خمیرمایه را به خاطر یک احساس نوشتم! عاشق ایدهی خمیرمایهای با خاستگاهی اسرارآمیز بودم که از مرزها قاچاق شده بود؛ همان راهی که خیلی از خمیرمایههای واقعی و خیلی چیزهای دیگر در طول تاریخ طی کردهاند. البته بعد از این سوالها بود که این احساس به داستان تبدیل شد: خمیرمایه متعلق به چه کسی بود؟ چرا به سانفرانسیسکو آمده بود؟ و قرار بود مال چه کسی بشود؟
رمان خمیرمایه سحرآمیز است، همانقدر که مازگ سحرآمیز است، همانقدر که خمیرمایه سحرآمیز است. داستانی که از منطقهی خلیج در سانفرانسیسکو شروع شد سرتاسر دنیا را سفر کرد و به زبانهای مختلف زیادی ترجمه شد.
شاید الان کتاب خمیرمایه درست مثل مخمر اسرارآمیزی که معرفی میکند باشد که قاچاقی از مرزها عبور کرده و با آدمهای تازه ملاقات میکند و زندگیشان را، حتی کمی هم که شده، تغییر میدهد.
رمان خمیرمایه سحرآمیز است، همانقدر که مازگ سحرآمیز است، همانقدر که خمیرمایه سحرآمیز است. داستانی که از منطقهی خلیج در سانفرانسیسکو شروع شد سرتاسر دنیا را سفر کرد و به زبانهای مختلف زیادی ترجمه شد.
شاید الان کتاب خمیرمایه درست مثل مخمر اسرارآمیزی که معرفی میکند باشد که قاچاقی از مرزها عبور کرده و با آدمهای تازه ملاقات میکند و زندگیشان را، حتی کمی هم که شده، تغییر میدهد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.