معرفي كتاب:
بنیامین پسری دوازدهساله است. چیزی نمانده که همهچیزش را از دست بدهد، حتی دستمالتوالتِ مرغوب. بابای بنیامین مرده است و پساندازشان ته کشیده. اجارهی خانه و خوردوخوراک کابوس مامان و بنیامین شده. مامان باید در آزمون حسابداری شرکت کند تا یک شغل حسابی گیرش بیاید. اما بهجای درسخواندن مجبور است صبح تا عصر توی رستوران کار کند و باز هم از پسِ خرجومخارج خانه و زندگی برنمیآید.
بنیامین مادرزادی بلد است چطور کلمهها را بههم بچسباند و جملههایی بسازد که از دلشان شعارهای تبلیغاتیِ معرکهای دربیاید. حالا هم به سرش زده برای رقابتی که شرکت دستمالتوالت رویالتی راه انداخته، شعار محشری بسازد و با جایزهی بزرگش که لابد یک کوه پول است، کل مشکلاتشان را حل کند.
بنیامین پسری دوازدهساله است. چیزی نمانده که همهچیزش را از دست بدهد، حتی دستمالتوالتِ مرغوب. بابای بنیامین مرده است و پساندازشان ته کشیده. اجارهی خانه و خوردوخوراک کابوس مامان و بنیامین شده. مامان باید در آزمون حسابداری شرکت کند تا یک شغل حسابی گیرش بیاید. اما بهجای درسخواندن مجبور است صبح تا عصر توی رستوران کار کند و باز هم از پسِ خرجومخارج خانه و زندگی برنمیآید.
بنیامین مادرزادی بلد است چطور کلمهها را بههم بچسباند و جملههایی بسازد که از دلشان شعارهای تبلیغاتیِ معرکهای دربیاید. حالا هم به سرش زده برای رقابتی که شرکت دستمالتوالت رویالتی راه انداخته، شعار محشری بسازد و با جایزهی بزرگش که لابد یک کوه پول است، کل مشکلاتشان را حل کند.
کی میداند؟ شاید موفق شود، شاید هم همهی آن چیزهایی را که برایش مهم است، از دست بدهد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.